مرجع محتوای آموزشی دانش آموزان



درس هفدهم


1- Appeal 2- Addict 3- Wary 4- Aware 5- Misfortune 6- Avoid 7- Wretched 8- Keg 9- Nourish 10- Harsh 11- Quantity 12- Opt

Appeal
attraction; interest; to urge
جذابيت , علاقه ، خواهش کردن

a. Anything Jorge could get at wholesale price had a great appeal for him.
b. My boss always appeals to his employees to work swiftly and neatly.
c. I found her clothing designs to be enormously appealing.

a- هر چيزي که جورج مي توتنست به قيمت عمده فروشي بخرد برايش جاذبه داشت
b- رئيس من هميشه از کارمندانش خواهش مي کند که سريع و مرتب کار کنند
c- طراحي هاي لباس او را بسيار جذاب يافتم


Addict
one who cannot break away from a habit or practice; addicted unable to break a habit
کسي که نمي تواند عادت يا عملي را ترک کند ، معتاد

a. Because he was a heroin addict, it was essential for Carlos to get the drug each day.
b. Marcia became flabby because she was addicted to ice cream sodas.
c. Those who take aspirins and other pain-killers regularly should realize that they may become drug addicts, too.

a- به علت اين که "کارلوس" به هرويين معتاد بود، لازم بود که هر روز مواد مخدر استفاده کند
b- مارسيا چاق شد چون به سودا بستني معتاد شده بود
c- آن کساني که آسپرين و ساير مسکن ها را مرتب استفاده مي کنند، بايستي بدانند که ممکن است به اين داروها نيز معتاد شوند


Wary
on one’s guard against danger or trickery; cautious
مراقب در برابر خطر يا فريب ، محتاط

a. Marilyn’s mother told her to be wary of strangers with a gleam in their eye.
b. After Orlando had been the victim of a cheat, he was wary of those who said they wanted to help him.
c. Living in a polluted city makes you wary of the air you breathe.

a- مادر "مارلين" به او گفت که مواظب غريبه ها باشد
b- بعد از اين که "اولاندو" قرباني يک تقلّب شد، مراقب کساني بود که ادعا مي کردند مي خواهند به او کمک کنند
c- زندگي در يک شهر آلوده باعث مي شود که شما مواظب هوايي که استنشاق مي کنيد، باشيد


Aware
knowing; realizing
آگاه ، مطلع

a. Donna was aware of her tendency to exaggerate.
b. It was some time before the police became aware of the brawl which was taking place on the street.
c. The only way to gain knowledge is to be aware of everything around you.

a- دونا از گرايش خود به غلو کردن، آگاه بود
b- مدتي گذشت تا پليس مطلع بشود که دعوايي در خيابان اتفاق افتاده است
c- تنها راه کسب اطلاعات، باخبر بودن از چيزهايي اطراف شما است


Misfortune
bad luck
بد شانسي

a. It was my misfortune that our car wasn’t thoroughly checked before the trip through the desert.
b. Being bitten by the vicious dog was quite a misfortune for Tommy.
c. I had the misfortune of working for a greedy man.

a- اين بدشانسي من بود که اتومبيل ما، قبل از مسافرت به صحرا، به طور کامل چک نشد
b- براي "تامي" کاملا بدبياري بود که يک سگ وحشي او را گاز بگيرد
c- از بداقبالي من بود که براي يک مرد طماع کار کردم


Avoid
keep away from; keep out of the way of
دوري کردن از ، اجتناب کردن از

a. If you are fortunate, you can avoid people who are trying to deceive you.
b. There was no way to avoid noticing her beautiful green eyes.
c. Avoid getting into a brawl if you can.

a- اگر خوش شانس باشي، مي تواني از افرادي که سعي دارند تو را فريب دهند، دوري کني
b- اجتناب کردن از چشمان سبز زيباي او، ميسر نبود
c- اگر مي توانيد از درگير شدن در دعوا اجتناب کنيد


Wretched
very unsatisfactory; miserable
بسيار نامطلوب ، اسفبار

a. I feel wretched after a night when I’ve scarcely slept.
b. There was unanimous agreement that we had seen a wretched movie.
c. Toby had wretched luck at the gambling tables.

a- بعد از يک شب بي خوابي احساس بسيار بدي دارم
b- همه متفق القول بوديم که فيلم بسيار بدي را ديده ايم
c- تابي شانس خيلي بدي داشت


Keg
small barrel, usually holding less than ten gallons
بشکه اي کوچک که معمولاً کمتر از ده گالن مي گيرد

a. The corner saloon uses numerous kegs of beer on a Saturday night.
b. Get a keg of nails, the carpenter shouted at me,
c. It is obvious to me that the situation is filled with peril, a real powder keg if I ever saw one.

a- سالن کناري,بشکه هاي آبجو زيادي را شنبه شب ها مصرف مي کند
b- نجار سرم داد کشيد و گفت يک بشکه ميخ بياور
c- براي من روشن است که در شرايط خطرناکي هستم، به مانند يک بشکه باروت واقعي که تا به حال نظيرش را نديده ام


Nourish
make or keep alive and well, with food; feed; develop an attitude
با غذا سالم و سرحال نگه داشتن ، تغذيه کردن

a. A diet of nourishing food is served to every hospital patient.
b. It was easy to detect that the skinny boy was not well nourished.
c. After the operation, our doctor plans to nourish my mother with vitamins and good food.

a- يک رژيم غذايي مقوي، براي همه بيماران بيمارستان سرو مي شود
b- به سادگي قابل تشخيص بود که پسر نحيف به خوبي تغذيه نشده بود
c- بعد از عمل جراحي، دکتر در نظر دارد که مادرم را با ويتامين و غذاهاي خوب تقويت کند


Harsh
rough to the touch, taste, eye, or ear; sharp
زمخت براي حس لامسه ، چشايي ، بينايي ، يا شنوايي ، تند

a. The law is harsh on people who go around menacing others.
b. Looking at his cigarette, Phil realized it was absurd to inhale such harsh smoke.
c. Hazel altered her tone of voice from a harsh one to a soft tone.

a- قانون در برخورد با افرادي که مرتب ديگران را مي ترسانند، بي رحم است
b- فيل با نگاه به سيگارش، پي برد که چقدر احمقانه است که چنين دود تندي را فرو ببرد
c- هازل لحنِ صدايش را از حالت خشن به لطيف، تغيير داد


Quantity
amount
مقدار

a. I never neglect to carry a small quantity of money with me.
b. Who believes that quantity is better than quality?
c. A large quantity of meat is always stored in our freezer.

a- هرگز فراموش نمي کنم که مقدار کمي پول همراه خود داشته باشم
b- چه کسي فکر مي کند که کميت از کيفيت بهتر است؟
c- هميشه مقدار زيادي گوشت، در فريزر ما نگهداري مي شود


Opt
choose or favor; select
انتخاب کردن يا پسنديدن ، برگزيدن

a. If you give me an ice cream choice, I’ll opt for chocolate.
b. Our cheerleaders plan to opt for new sweaters.
c. On Friday, three of my buddies will opt to go into the navy.

a- اگر حق انتخاب بستني به من بدهي، بستني شکلاتي را انتخاب خواهم کرد
b- سردسته هاي تشويقگران (در مسابقات) تصميم دارند که پليورهاي جديدي انتخاب کنند
c- روز جمعه، سه تا از دوستانم تصميم دارند به نيروي دريايي ملحق شوند


  • رمز فایل: novinmad.ir

    برچسب ها : AppealAddictWaryAwareMisfortuneAvoidWretchedKegNourishHarshQuantityOptآموزش کتاب 504 واژه
    تازه های آموزشی
    ببینید » فارسی و نگارش چهارم ابتدایی - درس دوم فارسی نگارش پاسخ تمرین صفحه ی ۱۴ و ۱۵ و ۱۶
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - حکایت قوی ترین حیوان جنگل
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - پاسخ سوالات درک و دریافت در قسمت بخوان و بیندیش
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - بخوان و بیندیش (در جستجو)
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - گوش کن و بگو
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - درک مطلب
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان - روخوانی درس کوچ پرستوها
    ببینید » درس اول آفریدگار زیبایی چهارم ابتدایی - بخش دوم
    ببینید » درس اول آفریدگار زیبایی چهارم ابتدایی - بخش اول
    کتاب كار و تمرين ریاضی سوم ابتدایی - جامع و کامل و قابل چاپ
    خلاصه و چکیده ریاضی پایه سوم ابتدایی
    جدول ضرب آسان پایه سوم دبستان
    آزمون مداد كاغذی و مرور و تمرین علوم تجربی پایه سوم دبستان
    پیک تابستانه نمونه تکالیف فارسی پایه سوم ابتدایی
    دانلود مرور فارسی دوم به سوم پایه سوم دبستان - مناسب هفته اول مهر

    کلیه حقوق این سایت برای نوین مدرسه محفوظ می باشد.
    novinmad.ir