درس 12
بخوان و بينديش
معنی و مفهوم فردوسی، فرزند ایران
به چهره، نکو بود بر سانِ شید *** ولیکن همه موی، بودش سپید
از نظر چهره و ظاهر مانند خورشید، نیکو و زیبا بود اما تمام موی او سفید بود.
چو فرزند را دید، مویش سپید *** بشد از جهان، یکسره ناامید
وقتی فرزندش را با موی سفید دید کاملاً از جهان ناامید شد.
چو آیند و پرسند گردن کشان *** چه گویم از این بچّه ی بد نشان؟
وقتی پهلوانان بیایند و از این بچّه ی بد نشان (سفید موی) سؤال کنند، چه بگویم؟
چه گویم که این بچّه ی دیو، کیست *** پلنگ دو رنگ است یا خود پَری است
چه بگویم که این بچّه دیو، کیست. این بچّه، پلنگ دو رنگ است یا خود فرشته است.
بخندند بر من، مِهان جهان *** از این بچّه، در آشکار و نهان
بزرگان جهان در آشکار و نهان به خاطر این بچّه به من میخندند و مرا مسخره میکنند.
یکی کوه بُد، نامش البرز کوه *** به خورشید نزدیک و دور از گروه
کوهی وجود داشت که نامش کوه البرز بود و به خورشید نزدیک و از گروه دور بود.
بدان جای، سیمرغ را لانه بود *** که آن خانه از خلق، بیگانه بود
در آن کوه، لانه ی سیمرغ وجود داشت که از مردم و آفریدهها خالی و بیگانه بود.
نهادند بر کوه و گشتند باز *** برآمد بر این، روزگاری دراز
کودک سفیدموی را روی کوه گذاشتند و برگشتند و از این ماجرا، زمان زیادی گذشت.
پدر، مهر بُبرید و بِفکند خوار *** جفا کرد بر کودکِ شیرخوار
پدر مهر و محبّت را از فرزند قطع کرد و با خفّت و ذلّت او را دور انداخت و بر کودک شیرخوار ظلم و ستم کرد.
خداوند، مهر آن کودک را در دل سیمرغ افکند.
خداوند، مهر و محبّت آن کودک سفید موی را در دل سیمرغ انداخت.
بدین گونه بر، روزگاری دراز*** برآمد که بُد کودک آنجا به راز
این گونه روزگاری طولانی که کودک در آن کوه پنهان و به صورت یک راز زندگی می کرد، گذشت.
مانند دای های مهربان، تو را پرورده ام.
مثل یک سرپرست و مادر مهربان تو را پرورش داده و بزرگ کرده ام.
همان گه، بیایم چو ابرِ سیاه *** بی آزارت آرم، بدین جایگاه
همان لحظه مثل ابر سیاه پیش تو می آیم و بی آزار و اذیت، تو را به این مکان می آورم.
دل سام شد چون بهشتِ برین *** بر آن پاک فرزند، کرد آفرین
دل سام، پدر زال، هم چون بهشت اعلی شد و به آن فرزند پاک، آفرین گفت.
درک و دریافت
1-چرا کودک را بر دامنه کوه البرز گذاشتند؟
» زیرا زال ، کودکی متفاوت از سایر کودکان بود ؛ او موهایی سپید داشت و شبیه فرزند معمولی انسان نبود. پدر زال (سام) از ترس این که پهلوانان و بزرگان ، اورا مورد پرسش قرار دهند و مسخره کنند ، او را برد و در دامنه ی کوه البرز گذاشت.
2- رفتار سام با سیمرغ چه فرقی داشت؟
» سیمرغ با این که دید آن کودک از جنس خود و جوجه هایش نیست ، اما دلش به حال بی پناهی او سوخت و او را پناه داد . اما سام با وجود این که آن کودک بود و از جنس خودش، تنها به علت یک تفاوت ناچیز او را به کناری نهاد و به مرگش راضی شد.
3- در این داستان، رفتار کدام شخصیت را نمی پسندید؟ چرا؟
» سام چون کودکش را کنار زد
برچسب ها :
پایه پنجمپنجم دبستانپنجم ابتداییپنجم دبستانفارسی پنجمفارسیبخوان و بينديشمعنی و مفهومفردوسی فرزند ایران