معنی و مفهوم شعر
«رقص باد، خنده ی گل»
باد سرد، آرام بر صحرا گذشت *** سبزه زاران، رفته رفته، زرد گشت
باد سردی آرام آرام در صحرا وزید و کمکم سبزه ها و چمن زارها زرد شد.
تک درخت نارون، شد رنگرنگ *** زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ های تک درخت نارون، رنگارنگ شد و آن برگ های چترمانند شاداب و زیبایش، زرد شد.
برگ برگ گل به رقصِ باد ریخت *** رشته های بیدبُن از هم گسیخت
با وزش باد، برگهای گل یکی یکی بر زمین ریخت و رشته های درخت بید از هم جدا شد.
چشمه کم کم خشک شد، بی آب شد *** باغ و بُستان، ناگهان در خواب شد
کم کم چشمه خشک و بیآب شد و ناگهان تمام باغ ها و بستان ها به خواب زمستانی رفتند.
کرد دهقان، دانه ها در زیر خاک *** کرد کوته، شاخه ی پیچانِ تاک
کشاورز دانه ها را در زیر خاک کاشت و شاخه های بلند پیچ در پیچ درخت انگور را کوتاه کرد.
فصل پاییز و زمستان می رود *** بار دیگر، چون بهاران می شود
فصل پاییز و زمستان سپری می شود و یک بار دیگر، وقتی که فصل بهار می آید.
از زمین خشک، می روید گیاه *** چشمه می جوشد، آب می افتد به راه
از زمین خشک گیاه می روید و چشمه ها می جوشند و آب آنها روان می شود.
برگ نو آرَد، درخت نارون *** سبز گردد، شاخساران کهن
درخت نارون دوباره برگ تازه می رویاند و شاخه های بزرگ قدیمی سبز می شوند.
گل بخندد، بر سرِ گلبوته ها *** پُر کند بوی خوش گل، باغ را
بر سر بوته های گل، غنچه ای شکوفا می شود و بوی خوش این گل، باغ را پر می کند.
باز می آید پرستو، نغمه خوان *** باز می سازد در اینجا آشیان
دوباره پرستو آوازخوان و شاد می آید و در این باغ لانه می سازد.
برچسب ها :
پایه پنجمپنجم دبستانپنجم ابتداییرقص بادخنده ی گلپنجم دبستانفارسی پنجمفارسیمعنی کلماتکلمات مهملغات مهممعنی شعرکلماتلغاتواژه ها