درس 1
پیش از اینها
پیش از اینها فکر می کردم خدا *** خانه ای دارد میان ابرها
معنا و مفهوم: قبل از اینها فکر می کردم که خداوند خانه ای در آسمان و میان ابرها دارد.
مثل قصر پادشاه قصّه ها *** خشتی از الماس و خشتی از طلا
نکته های ادبی: تشبیه خانۀ خدا به قصر پادشاه/ مراعات نظیر: الماس و طلا / واج آرایی : تکرار «--ِ-» در مصراع اول/ تکرار: خشتی و خشتی.
معنا و مفهوم: مانند کاخ پادشاه قصه ها، آجرهای خانه اش از طلا و الماس ساخته شده است.
پایه های برجش از عاج و بلور *** بر سر تختی نشسته با غرور
معنا و مفهوم: ستون های قصرش از عاج فیل و شیشه است و بر روی تخت پادشاهی با تکبر و غرور نشسته است.
ماه، برق کوچکی از تاج او *** هر ستاره، پولکی از تاج او
نکته های ادبی: مراعات نظیر: ماه، ستاره و برق/ تشبیه: «ماه به برق کوچک» و «ستاره به پولک»
دانش های زبانی: ماه: نهاد/ هر ستاره: نهاد/ برق کوچک: مسند/ پولک: مسند/ تاج او: متمم.
معنا و مفهوم: گمان می کردم ماه درخشان، درخشش کوچکی از تاج خداوند است و هر ستاره، یکی از پولک های روی تاج اوست.
رعد و برق شب طنین خنده اش *** سیل و طوفان نعرۀ توفنده اش
واژه های مهم: طنین: صدا، آواز، پژواک/ نعره: فریاد بلند/ توفنده: خروشان، پر سر و صدا.
نکته ادبی: مراعات نظیر: رعد، برق، طوفان و سیل.
دانش زبانی: رعد و برق شب: نهاد / «طنین خنده اش» و«نعرۀ توفنده اش»: مسند.
معنا و مفهوم: رعد و برق شبانه را صدای خنده های خداوند تصور می کردم. حوادث وحشتناکی مثل سیل و طوفان را صدای عصبانیت و خشم او می دانستم.
هیچ کس از جای او آگاه نیست *** هیچ کس را در حضورش راه نیست
نکته های ادبی: هیچکس را در حضورش راه نیست: کنایه از پذیرفتهنشدن/ تکرار: هیچ کس.
دانش زبانی: «هیچکس» در مصراع اول: نهاد/ جای: متمم/ آگاه: مسند/ نیست: فعل/ حضورش: متمم/ نیست: در مصراع دوم، به معنای «وجود ندارد» فعل غیراسنادی است.
معنا و مفهوم: هیچکس نمی داند جای او کجاست و هیچکس اجازه ندارد به حضور او برود و او را ببیند.
آن خدا بی رحم بود و خشمگین *** خانه اش در آسمان، دور از زمین
نکته های ادبی: مراعات نظیر و تضاد: زمین و آسمان/ واج آرایی: خ.
دانش زبانی: آن خدا: نهاد/ بیرحم و خشمگین: مسند/ خانه اش: مسند/ آسمان: متمم/ دور: مسند/ زمین: متمم/ فعل بود به قرینۀ لفظی حذف شده است.
معنا و مفهوم: آن خدایی که من تصو ر می کردم بیرحم و خشمگین بود و خانه اش در آسمان و دور از زمین بود.
بود اما در میان ما نبود *** مهربان و ساده و زیبا نبود
دانش زبانی: «بود» و «نبود» در مصراع اول: به معنای «وجود داشت» و «وجود نداشت» فعل های غیراسنادی هستند/ مهربان، ساده، زیبا: مسند / «نبود» در مصراع دوم: فعل اسنادی است./ نهاد: خدا (حذف شده است).
معنا و مفهوم: آن خدا، وجود داشت؛ اما در بین مردم نبود. او مهربان و زیبا و دوست داشتنی نبود.
در دل او دوستی جایی نداشت *** مهربانی هیچ معنایی نداشت
نکته ادبی: واج آرایی: ی.
دانش زبانی: دوستی و مهربانی: نهاد/ دل او: متمم/ جایی و هیچ معنایی: مفعول/ نداشت: فعل.
معنا و مفهوم: در قلب او دوست داشتن، عشق و مهربانی، معنا و مفهومی نداشت.
هرچه می پرسیدم از خود از خدا *** از زمین از آسمان از ابرها
نکته های ادبی: مراعات نظیر: زمین، آسمان، ابرها/ واج آرایی: ز.
دانش زبانی: خود، خدا، زمین، آسمان، ابرها: متمم.
معنا و مفهوم: هرچه از دیگران دربارۀ خدا، خودم، زمین، آسمان و ابرها سؤال می کردم.
زود می گفتند: این کار خداست *** پرس و جو از کار او کاری خطاست
نکته های ادبی: واج آرایی: ر، ک، آ/ تکرار: کار و کار.
دانش زبانی: کار و پرس و جو: نهاد / «کارِ خدا» و «کاری خطا»: مسند.
معنا و مفهوم: همه می گفتند: این کار خداست و سؤال کردن در مورد او اشتباه و خطاست.
نیّت من در نماز و در دعا *** ترس بود و وحشت از خشم خدا
نکته های ادبی: مراعات نظیر: «نیت، نماز، دعا» و «ترس، وحشت، خشم».
دانش های زبانی: نیت من: نهاد/ ترس و وحشت: مسند/ دعا، نماز، خشم خدا: متمم.
معنا و مفهوم: به دلیل ترس و وحشت ازخشم خدا نماز و دعا می خواندم.
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود *** از خدا در ذهنم این تصویر بود
واژۀ مهم: خاطر: ذهن، یاد، درون.
نکته های ادبی: واج آرایی: ی.
دانش های زبانی: «خاطرم» و «این تصویر» نهاد/ دلگیر: مسند/ بود (در مصراع اول): فعل اسنادی/ خدا: متمم/ ذهنم: متمم/ بود (در مصراع دوم) به معنای وجود داشتن: فعل غیراسنادی.
معنا و مفهوم: قبل از این از خدا ناراحت و دلگیر بودم و این تصویر از خدا در ذهنم بود.
تا که یک شب، دست در دست پدر *** راه افتادم به قصد یک سفر
نکته های ادبی: تکرار: دست/ مراعات نظیر: قصد، سفر، راه/ دست در دست: کنایه از همراهی.
معنا و مفهوم: تا اینکه یک شب به همراه پدرم عازم یک سفری شدم.
در میان راه، در یک روستا *** خانه ای دیدیم، خوب و آشنا
معنا و مفهوم: در میان راه سفر، در یک روستا، خانه ای خوب و آشنا را دیدیم.
زود پرسیدم پدر، این جا کجاست؟ *** گفت: اینجا خانه خوب خداست
نکته های ادبی: واجآرایی: تکرار حروف «خ» و «ج».
دانش زبانی: زود: قید/ پرسیدم: فعل/ پدر: منادا/ اینجا: نهاد/ کجا: مسند/ خانۀ خوب خدا: مسند.
معنا و مفهوم: زود از پدرم پرسیدم اینجا کجاست؟ پدرم گفت اینجا خانۀ خوب خداست.
گفت : «اینجا می شود یک لحظه ماند *** گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند»
معنا و مفهوم: پدرم گفت: در این محل می توان لحظه ای ماند و در گوشه ای خلوت نماز و دعایی به دور از ریاکاری و ظاهرپرستی خواند.
با وضویی دست ورویی تازه کرد *** با دل خود گفتوگویی تازه کرد
نکته های ادبی: جناس تام: «تازه کرد» مصرع اول: «شستن» ، «تازه کرد» : «نو کردن» / مراعات نظیر: دست، رو، دل/ تشخیص: گفتگو با دل.
معنا و مفهوم: اینجا میتوان وضو گرفت و شاداب و سرحال با خدا راز و نیاز کرد و دعا و نمازی خواند.
گفتمش: پس آن خدای خشمگین *** خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟
نکته های ادبی: واج آرایی: خ/ تکرار: اینجا.
معنا و مفهوم: به پدرم گفتم: پس خانۀ آن خدای خشمگین و عصبانی، اینجا در روی زمین است.
گفت «آری خانه او بی ریاست فرش هایش از گلیم و بوریا ست»
واژه های مهم: ریا: دورویی، نفاق/ بیریا: بدون آلایش و ناپاکی/ بوریا: حصیری از نِی.
نکته های ادبی: مراعات نظیر: خانه، فرش، گلیم، بوریا.
معنا و مفهوم: پدرم گفت: آری خانۀ خدا بدون ظاهرپرستی و دورویی (ریاکاری) است. فرشهای خانهاش از حصیر و گلیم ساده است.
مهربان و ساده و بی کینه است *** مثل نوری در دل آیینه است
نکته های ادبی: خداوند به نور تشبیه شده است./ دل آیینه: تشخیص./ آرایه تشخیص: هرگاه عمل، حالت و یا صفت انسانی را به غیرانسان، نسبت بدهیم، آرایۀ تشخیص پدید می آید.
دانش زبانی: دل آیینه: متمم/ نهاد: ضمیرِ «او» (خدا) که حذف شده است.
معنا و مفهوم: خداوند، مهربان و ساده و بدون کینه است. خداوند مانند نوری در دل آینه است.
عادت او نیست خشم و دشمنی *** نام او نور و نشانش روشنی
نکته های ادبی: واج آرایی: ن، و، ش/ تلمیح به آیۀ 35 سورۀ نور «اللهُ نُورُ السمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
دانش های زبانی: خشم و دشمنی، نور و روشنی: مسند/ عادت او، نام او، نشانش: نهاد.
معنا و مفهوم: خشم و دشمنی از ویژگی های خدا نیست. یکی از نام های خدا نور است و روشنایی نشانۀ حضور است.
تازه فهمیدم: خدایم این خداست *** این خدای مهربان و آشناست
نکته های ادبی: تکرار: واژه خدا/ واج آرایی: آ.
معنا و مفهوم: تازه فهمیدم که این خدا، خدای من است خدایی که مهربان و دوست داشتنی است.
دوستی از من به من نزدیکتر *** از رگ گردن به من نزدیکتر
نکته های ادبی: تلمیح به آیۀ 16 سورۀ «ق»: نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم).
معنا و مفهوم: او دوستی است که از خود من هم به من نزدیکتر است، از رگ گردن هم به من نزدیکتر است.
می توانم بعد از این، با این خدا *** دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
واژه های مهم: بی ریا: بدون آلایش و ناپاکی/ توفنده: خشمگین، ویران کننده/ ریا: ظاهرسازی و خودنمایی، برای فریب خلق نیکو جلوه دادن خود یا چیزی.
آرایه ادبی: تکرار «دوست» و «این» دو بار آمده اند.
معنا و مفهوم: از این به بعد می توانم با این خدا دوست باشم، یک دوست پاک و صاف و صمیمی.
قیصر امین پور:
شاعر معاصر از آثار او میتوان در «کوچه آفتاب، تنفس صبح، مثل چشمه مثل رود، به قول پرستو و آینه های ناگهان» را نام برد.
برچسب ها :
دوره متوسطه اولپایه هشتمفارسی هشتمفارسیدرسنامه و نکات مهمگام به گام فارسی هشتمنکات مهمفارسی هشتم درس1پیش از اینها