گام به گام عربی پایه نهم
اَلدَّرْسُ الْعاشِر- درس دهم
اَلتَّمارين - تمرین
اَلتَّمْرينُ السّادِسُ - هر جمله دربارۀ چه توضيح میدهد؟
1- جَرَيانُ قَطَراتِ الدَّمْعِ مِنَ الْحُزْنِ أَوِ الْوَجَعِ. اَلْبُکاءُ - اَلْإدخالُ
2- طَعامٌ مَحبوبٌ في مُحافَظَتَينِ بِشَمالِ إيران. اَلرُّزُّ مَعَ السَّمَكِ - اَلشّايُ الْحارُّ
3- مَرکَزٌ لِلتَّعليمِ الْعالي يَتَخَرَّجُ مِنْهُ الطُّلّابُ. اَلْمُستَشفَی - اَلْجامِعَةُ
4- شَبابٌ يَدْرُسونَ فِي الْجامِعاتِ. اَلشُّرطيُّ - اَلطُّلّابُ
5- فَصلٌ يَأْتي بَعدَ الصَّيفِ. اَلرَّبيعُ - اَلْخَريفُ
اَلتَّمْرينُ السّابِعُ - هر کلمه را در جای مناسب بنويسيد.
حَدّادونَ / شُرطيّانِ / نافِذَتَينِ / سَيِّداتٌ / أَطعِمَةٌ / فِضَّةٌ
مفرد مؤنّث » فِضَّةٌ
مثنّای مذکّر » شُرطيّانِ
مثنّای مؤنّث » نافِذَتَينِ
جمع مذکّر سالم » حَدّادونَ
جمع مؤنّث سالم » سَيِّداتٌ
جمع مکسّر » أَطعِمَةٌ
اَلتَّمْرينُ الثّامِنُ - ترجمه کنيد و انواع فعلهای مشخّص شده را بنويسيد.
1- يا وَلَدي، لا تَيْأَسْ في حَياتِكَ. أَنتَ تَقْدِرُ. اُطْلُبْ وَ اجْتَهِدْ.(مضارع - امر)
ای پسرم در زندگیات نا امید نشو. تو میتوانی، بخواه و تلاش کن.
2- يا بِنتي، اِضْحَکي لِلْحَياةِ. لا تَحْزَني. أَنتِ فائِزَةٌ. سَتَنْجَحينَ قَريباً. (نهی - مستقبل)
ای دخترم به زندگی لبخند بزن. غمگین نباش. تو پیروزی، به زودی موفق میشوی.
3- اُنْصُروا أَصْدِقاءَکُم وَ لا تَتْرُکوهُم فِي الْمَشاکِلِ. فَهُم سَوفَ يُساعِدونَکُم أَيضاً. (امر - مستقبل)
دوستانتان را یاری کنید و آنها را در مشکلات رها نکنید. پس آنها نیز به شما کمک خواهند کرد.
اَلتَّمْرينُ التّاسِعُ - با توجّه به متن زير، جملههای درست و نادرست را معلوم کنيد.
حامِدٌ وَلَدٌ ذَکيّ وَ هوَ فِي الْخامِسَةَ عَشْرَةَ مِنَ الْعُمرِ.
حامد پسری باهوش است و او در سن پانزده سالگی عمرش است.
هوَ يَکتُبُ واجِباتِهِ الْمَدرَسيَّةَ مَساءً.
او تکالیف مدرسهاش را عصر مینویسد.
يَنهَضُ صَباحاً فِي السّاعَةِ السّادِسَةِ إِلّا رُبْعاً وَ بَعدَ الصَّلاةِ يَتَناوَلُ فَطورَەُ فِي السّاعَةِ السّادِسَةِ وَ النِّصفِ.
صبح ساعت یک ربع به شش بلند میشود. و بعد از نماز ساعت شش و نیم صبحانه میخورد.
في يَومٍ مِنَ الْأَيّامِ اشْتَرَی والِدُەُ حاسوباً لَهُ وَ سَمَحَ لَهُ بِالدُّخولِ فِي الْإِنتِرنِت في أَوقاتِ الْفَراغِ.
در روزی از روزها پدرش برای او رایانهای خرید و به او اجازه داد در اوقات فراغت وارد اینترنت شود.
فَرِحَ حامِدٌ بِهذِەِ الْهَديَّةِ. بَعدَ مُدَّةٍ سافَرَ والِدُەُ وَ والِدَتُهُ لِمُهِمَّةٍ إِداريَّةٍ لِمُدَّةِ يَومَينِ.
حامد با این هدیه خوشحال شد. پس از مدتی پدر و مادرش برای یک مأموریت اداری به مدت دو روز سفر کردند.
قالَ حامِدٌ لِأَبيهِ وَ أُمِّهِ: «سَأَبْحَثُ بَحْثاً عِلميّاً فِي الْإِنترنت.»
حامد به پدرش گفت: یک تحقیق علمی در اینترنت جستو جو خواهم کرد.
جَلَسَ حامِدٌ خَلْفَ الْحاسوبِ وَ لَعِبَ ساعاتٍ کَثيرَةً وَ فِي الْيَومِ التّالي نَهَضَ فِي السّاعَةِ السّابِعَةِ إِلّا رُبعاً.
حامد پشت رایانه نشست و ساعات زیادی بازی کرد و در روز بعد ساعت یک ربع به هفت بیدار شد.
ما أَکَلَ الْفَطورَ وَ ما غَسَلَ وَجْهَهُ وَ خَرَجَ مِنَ الْبَيتِ وَ رَکِبَ حافِلَةَ الْمَدرَسَةِ.
صبحانه نخورد و صورتش را نشست. از خانه خارج شد و سوار اتوبوس مدرسه شد.
کانَ حامِدٌ يَشعُرُ بِالنَّومِ فِي الصَّفِّ. فَجْأَةً سَمِعَ صَوتَ الْمُعَلِّمِ: «أُريدُ مُشاهَدَةَ واجِباتِکُم.»
حامد در کلاس احساس خواب آلودگی میکرد. ناگهان صدای معلم را شنید: «میخواهم تکالیفتان را ببنیم.»
فَتَحَ حامِدٌ حَقيبَتَهُ وَ فَهِمَ بِأَنَّ الدَّفتَرَ لَيْسَ لَهُ بَلْ لِأُختِهِ. نَدِمَ حامِدٌ وَ قالَ في نَفسِهِ يالَيتَني کُنتُ مُنَظَّماً!
حامد کیفش را باز کرد و فهمید که همانا دفتر برای او نیست بلکه برای خواهرش است. حامد پشیمان شد و با خودش گفت: ای کاش من منظم بودم.
1- اِشْتَرَی والِدُ حامِدٍ حاسوباً لَهُ. درست
2- حامِدٌ فِي الثّانيَةَ عَشْرَةَ مِنَ الْعُمرِ. نادرست
3- هوَ يَکتُبُ واجِباتِهِ الْمَدرَسيَّةَ ظُهراً. نادرست
4- بَحَثَ حامدٌ عَن مَوضوعٍ رياضيٍّ فِي الْإِنتِرنِت. نادرست
5- سافَرَ والِدُهُ وَ والِدَتُهُ لِمُهِمَّةٍ إِداريَّةٍ لِمُدَّةِ شَهرَينِ. نادرست
برچسب ها :
پایه نهمعربی نهمنهمگام به گام نهمگام به گام عربی نهمعربی نهم درس نهماَلتَّمارين - تمرینپاسخ تمرین های درس دهم