مرجع محتوای آموزشی دانش آموزان

اصطلاحات رایج در درک فیلم های زبان اصلی - بخش 3

زبان انگلیسی - آموزش مکالمات روزمره انگلیسی

اصطلاحات رایج در درک فیلم های زبان اصلی

بخش سوم

Common Cinematic Expressions

Part -3

 

متوقف کردن

1) Your behavior is quite out of line. That’s the end. Shape up, or ship out.

رفتار دیگه قابل تحمل نیست (از حد خودت خارج شدی) دیگه تمام شد یا خودت را درست کن (اصطاح کن) یا از اینجا برو بیرون.

 

توضیح: «از اینجا» در جمله فوق اشاره به محل های مختلفی مانند محیط کار، کلاس درس، محل برگزاری جشن یا محل های دیگری می باشد. به چند مثال همراه با لغت «Behavior» توجه فرمایید.

 

1-1) Your behavior was completely inappropriate.

رفتار شما کاملا ناشایست (بی مورد) بود.

 

توضیح: در جواب به عنوان عذرخواهی می توان از جمله زیر استفاده کرد.

 

1-2) I am sorry for my undignified behavior.

از رفتار ناشایست (غیر محترمانه) خودم عذر می خواهم.

1-3) Behave yourself; I have a reputation to protect.

مواظب رفتارت باش. من اینجا آبرو دارم.

 

توضیح: عبارت «Behave yourself» به صورت رایج از طرف والدین به بچه ها و نوجوانان به معنی «مودب باش، اینکار را نکن» اظهار می گردد.

 

1-4) This is the result of your careless behavior

این (مسئله مورد نظر) نتیجه سهل انگاری (بی دقتی) شماست.

1-5) His behavior was bizarre.

رفتارش خیلی عجیب غریبه.

1-6) If you wanna (want to) ride with me, you better behave yourself.

اگر می خواهی با من بیائی باید مواظب رفتارت باشی.

 

توضیح: در عبارت فوق «آمدن» با توجه به لغت «ride» منظور با وسیله نقلیه است که راننده به فرد مورد نظر می گوید.

 

2) stop acting like a baby.

بسه، بچه نشو (دست از این حرکات بچگانه بردار).

 

توضیح: به این معنی که دست از این حرکات غیرمنطقی بردار از دو عبارت زیر بعنوان مترادف می توان نام برد.

 

2-1) Would you stop acting this way?

ممکن است دست از این حرکات برداری؟

2-2) Stop being a baby. (Stop being such a baby).

دست از این بچه بازیها بردار (بچه بازی در نیار).

3) Stop picking on me.

اینقدر سربه سر من نگذار (دست از طعنه زدن بردار).

4) Stop fooling around.

دست از بازی گوشی بردار.

توضیح:اصطلاحاً دست از علافی و وقت تلفن کردن بردار، به دو مترادف عبارت فوق توجه فرمائید.

4-1) Stop goofing off, and get this job done.

اینقدر وقت تلفن نکن، بیا اینکار را تمام کن.

4-2) Stop hanging out around that club.

اینقدر اطراف آن کلوب پرسه نزن (وقتت را تلف نکن).

5) Stop hassling him.

اینقدر مزاحم او نشو (اینقدر آرامش او را بهم نزن).

6) Stop bugging me.

اذیتم نکن (بگذار کارم را انجام بدم، برو دنبال کارت)

7) I think he made one jump too many.

فکر می کنم، خیلی بلندپروازی کرد.

8) He makes me sick!

او حالم را بهم می زند!

 

توضیح: این عبارت غیررسمی نشان دهنده نفرت و تنفر از فرد مورد نظر را می رساند. به دو مثال دیگر که در فیلم های زبان اصلی معمولاً بین خلافکاران رد و بدل می شود، توجه فرمائید.

 

9) Garbage like him makes me sick.

آشغالی مثل اون حالم را به هم می زند.

توضیح: معمولاً در فیلم ها دو عبارت فوق به صورت زیر نیز بیان می گردد.

9-1) You make me sick to my stomach.

او حالم رو بهم می زنه.

 

توضیح: عبارت توهین آمیزی که معمولاً در هنگام نزاع و مشاجره بیان می شود.

 

10) Don’t get on my bad side.

عصبانیم (اون روی منو بالا نیار!)

11) He woke up on the wrong side of the bed today.

او امروز سرحال نیست. (از دنده ی چپ بلند شده است)

 

توضیح: معمولا به فردی اطلاق می شود که رفتارش در یک روز خاص با روزهای دیگرش متفاوت می باشد و حالت عصابی و بهانه جویانه ای داشته باشد و با بیان این عبارت این مفهوم را به دیگران می رساند که در برخورد با او باید حواست جمع باشد.

 

12) I’ve got to get busy; my work is piling up.

باید شروع کنم به کار کردن، کارهایم داره روی هم انباشته میشه.

13) He wouldn’t be a burden; he is a doctor.

او سربارتو نمیشه؛ او یک پزشک است.

14)I don’t want to be a burden to you.

نمی خواهم باعث زحمت شما بشوم (سرباز شما بشوم).

15) She carried the burden by herself for a long time.

او برای مدت زیادی، به تنهائی این زحمت (بزرگ کردن کسی، اداره کردن جایی، ....) را بر دوش کشید.

16) She has shouldered a heavy load because of her extensive family problems.

او بخاطر مشکلات زیاد خانوادگی زحمات زیادی را متحمل شده است (بار زیادی را بر دوش کشیده است).

17) I don’t have anything to give in return.

من نمی توانم محبت شما را جبران کنم (در ازاء محبتتان کاری برایتان انجام دهم).

18) It’s chaos.

این یک رسوایی است.

19) If you don’t, I’ll shoot him in the head. I mean it.

اگر انجام ندی (مسئله موردنظر) او رو می کشم و شوخی نمی کنم.

 

توضیح: اشاره به شلیک به سر فرد مورد نظر.

20) Why do you make such a big deal out of this?

چرا این مسئله را اینقدر بزرگش می کنی؟

21) That was the worst thing I have ever heard in my whole life.

این بدترین چیزی بوده که تو تمام عمر شنیده بودم.

22) I have no desire to hurt you as long as you play by my rules.

من نمی خواهم هیچ صدمه ای به شما بزنم تا زمانی که طبق دستورات من عمل کنی (به حالت تهدید).

23) Give my love to your family for me.

سلام و ارادت من را به خانواده ات برسان.

24) Don’t worry, we can deal with it.

نگران نباش، از پسش برمی آئیم (می توانیم انجامش بدهیم).

 

توضیح: در ذیل در قالب مثال های مختلف به بعضی از کاربردهای «deal» اشاره خواهیم کرد.

 

24-1) We are dealing with a random killer.

ما با قاتلی طرفیم که بدون نقشه ای مشخص (یک شکلی) دست به جنایت می زند.

 

توضیح: بدین مفهوم که قاتل هر بار به یک طریقی (شکل جدیدی) دست به جنایت می زند و پیدا کردن رد او مشکل است.

 

24-2) O.K You’ve got a deal (It’s a deal).

باشه موافقم، قبول دارم (در خاتمه رسیدن به توافق بر روی معامله مورد بحث).

24-3) You are making a mountain out of a molehill.

یک چیز کوچک را داری بزرگش می کنی (داری از یک کاه کوه می سازی).

24-4) You are making a big deal out of it.

خیلی داری بزرگش می کنی (مسئله مورد نظر را)

24-5) He spent a great deal of time on that project.

وقت قابل ملاحظه ای را بر روی آن پروژه گذاشت.

24-6) It means a great deal to me.

برای من خیلی ارزش دارد و خیلی مهم است (مسئله مورد نظر).

 

توضیح: عبارت فوق «great deal» به معنای خیلی زیاد و قابل ملاحظه می باشد.

 

24-7) I have got the deal of a life-time for you.

بهترین معامله (فرصت) زندگیتو می خواهم بهت پیشنهاد کنم.

 

توضیح: با بیان عبارت فوق سعی در القاء کردن این مسئله است که پیشنهاد فوق العاده بی نظیر است و همچنین ترغیب مخاطب به قبول آن.

 

24-8) I’m afraid it’s going to hurt you a great deal.

متاسفانه این مسئله خیلی باعث ناراحتی (معمولا روحی) شما خواهد شد.

25) I don’t want to jeopardize this (investigation, project, investment, etc.)

من نمی خواهم این (تحقیقات، پروژه، سرمایه گذاری و غیره) را به خطر بیندازم.

 

توضیح: با استفاده از  لغات ديگري مانند «endanger» و «risk» نيز مي توان در قالب جملاتي بعضي عبارت فوق را بيان نمود. به دو مثال توجه کنيد.

 

25-1) Drinking endangers your health.

نوشيدن مشروبات الکلي سلامت شما را به خطر مي اندازد.

25-2) You are risking my career.

شما داريد آينده مرا به خطر مي اندازيد (منظور آينده شغلي).

26) I am flattered.

اين لطف شما است (شرمنده مي فرمائيد).

 

توضيح: زماني که فردي از شما تعريف مي کند و نکات مثبتي را به شما نسبت مي دهد شما در تشکر از او مي توانيد از اين اصطلاح استفاده کنيد. به دو مثال از جنبه منفي نيز توجه فرمائيد.

 

27) He is not easily flattered.

او کسي نيست که بشه با تعريف و تمجيد (چاپلوسي) باهاش کنار آمد.

28) Don’t flatter me.

تعريف الکي (چاپلوسي) از من نکن.

29) They take it for granted.

آنها خيلي متوقع شدند (از کار انجام شده قدرداني نمي کنند).

 

توضيح: يعني نه تنها قدرداني نمي کنند بلکه کارهايي را که از روي لطف و احساس مسئوليت براي آنها مي شود حالت عادي به خود گرفته و فقط توقع آنها را بالا برده که لطف و محبت شما هم حالت وظيفه بخود گرفته است.

 

30) I want to go right to the point.

مي خواهم بروم درست سر اصل مطلب.

توضيح: مي خواهم بدون حاشيه رفتن اصل مطلب را بگويم.

31) That was unlike you.

آن (مسئله مورد نظر) از شما بعيد بود.

 

توضيح: با شناختي که از خصوصيات شما دارم، آن عملتان غيرقابل انتظار بود.

 

32) Are you sure you want to go through with this?

آيا مطمئني مي خواهي توي اين جريان وارد بشي (خودت را درگير اين موضوع کني).

 

توضيح: بخاطر ريسکي بودن و احتمال وقوع مسائل پيش بيني نشده (مشکلات اقتصادي، خطرات جاني، ...) آيا به اين پيامدهاي آن فکر کردي و مي خواهي خودت را درگير کُني؟

 

33) I know what you are going through.

شما را در مي کنم، اصطلاحاً مي دانم چه مي کشيد.

 

توضيح: جهت همدردي با فرد مخاطب اظهار مي شود به دو مترادف از اين عبارت توجه فرمائيد.

 

33-1) I know the feeling.

مي دانم چه احساسي داريد (مي دونم چه مي کشي).

33-2) I know how you must feel.

ناراحتي شما را درک مي کنم.

34) You can’t possibly understand how I feel.

امکان ندارد بتواني درک کني چه احساسي دارم (چي داره بهم مي گذره).

35) He was found guilty of the charge.

او گناهگار شناخته شد.

 

توضيح: کلمه «charge» به معناي «جرُم» بکار رفته بدين مفهوم که او نسبت به جرمي که متهم شده بود گناهکار شناخته شد. به يک مثال ديگر اشاره مي کنيم.

 

35-1) He was convicted in a court of law, and he is guilty.

او در دادگاه (به حکم قانون) محکوم شد و گناهکار است.

35-2) He agreed not to press charges.

او قبول کرد که از شکايتش صرفنظر کند.

36) Let’s just stay calm.

بيا خونسرديمون را از دست نديم.

 

توضيح: مترادف عبارت فوق «Don’t panic» (هول نشويد)، که در مواقعي که انسان بخاطر مسائلي کنترل خود را از دست مي دهد، استفاده مي شود.

 

37) Calm down. Everything will be Ok.

عصباني نشو، همه چيز درست ميشه.

 

توضيح: اين عبارت جهت آرام کردن شخصي که به عللي عصباني و ناراحت شده بکار مي رود که از اصطلاح «Cool it» که يک مقدار غيررسمي تر مي باشد و يا take it easy  به عنوان دو مترادف نيز مي توان نام برد.

 

38) This is really aggravating.

اين ديگه خيلي اعصاب خورد کنه (عذاب آور).

 

توضيح: بدين معني که اين مسئله (هرچيزي که پيش آمده) خيلي اعصاب مرا خُرد مي کند. به يک مثال ديگر در اين مورد توجه فرمائيد.

 

38-1) He aggravatedme by staring at me and not answering my questions.

او با خيره شدن و جواب ندادن به سوالاتم اعصابم را خُرد کرد.

39) You stay out of it/this.

به شما ارتباطي ندارد (دخالت نکن).

40) He is an idiot.

فرد بي شعوري (ابلهي) است.

 

توضيح: به کسي اطلاق مي شود که عمل غيرعاقلانه اي را انجام مي دهد که بعضا باعث ناراحتي ديگران مي شود.

 

41) We split up. You take care of him, and I’ll keep an eye on the other guy.

ما از اينجا جدا مي شيم. تو حواست به اون باشه (ترتيب او رو بده) من هم مواظب اين يکي هستم.

41-1) Split into two groups, and form a line.

به دو دسته تقسيم بشويد و يک صف تشکيل بدهيد.

42) Don’t ever underestimate him.

هيچ وقت او را دست کم نگير.

43) I’ll drive you home.

مي رسانمت خانه (منظور با وسيله نقليه خودم).


  • رمز فایل: novinmad.ir

    برچسب ها : مکالمات روزمره انگلیسیدرک فیلم های زبان اصلیزبان انگلیسی
    تازه های آموزشی
    ببینید » فارسی و نگارش چهارم ابتدایی - درس دوم فارسی نگارش پاسخ تمرین صفحه ی ۱۴ و ۱۵ و ۱۶
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - حکایت قوی ترین حیوان جنگل
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - پاسخ سوالات درک و دریافت در قسمت بخوان و بیندیش
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - بخوان و بیندیش (در جستجو)
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - گوش کن و بگو
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان درس کوچ پرستوها - درک مطلب
    ببینید » فیلم درس دوم فارسی چهارم دبستان - روخوانی درس کوچ پرستوها
    ببینید » درس اول آفریدگار زیبایی چهارم ابتدایی - بخش دوم
    ببینید » درس اول آفریدگار زیبایی چهارم ابتدایی - بخش اول
    کتاب كار و تمرين ریاضی سوم ابتدایی - جامع و کامل و قابل چاپ
    خلاصه و چکیده ریاضی پایه سوم ابتدایی
    جدول ضرب آسان پایه سوم دبستان
    آزمون مداد كاغذی و مرور و تمرین علوم تجربی پایه سوم دبستان
    پیک تابستانه نمونه تکالیف فارسی پایه سوم ابتدایی
    دانلود مرور فارسی دوم به سوم پایه سوم دبستان - مناسب هفته اول مهر

    کلیه حقوق این سایت برای نوین مدرسه محفوظ می باشد.
    novinmad.ir