کلمات مهم فارسی ششم
درس هشتم - دریا قُلی
هدف: مقصود، منظور
غافلگیرکننده: غیرمنتظره بودن و ناگهانی بودن کاری
به هنگام: به موقع
بهمن شیر: نام رودخانه ای است.
محدود: ناچیز و کم، مختصر، اندک
محاصره: اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن
جوامع: جمع جامعه، کشور، مملکت
انگار: گویا، به نظر
ارج: ارزش
جوانمردی: سخاوت، بخشندگی
دلاور مرد: مرد شجاع و دلیر
رکاب بزن: سریعتر دوچرخه را به حرکت در بیاور.
کماندار ایرانی: آرش کمانگیر
دیار: خانه، سرزمین
دلیرانه: شجاعانه
همّت: قصد، اراده و عزم قوی
چِلّه ی کمان: نخ کمان که تیر در آن قرار می گیرد.
الکن: کسی که زبانش به هنگام صحبت، گیر می کند، لال
پاسداری: محافظت کردن
تکلیف: موقعیّت، وضعیّت
نام آوران بی شمار: پهلوانان مشهور بسیار زیاد
خمپاره: نوعی گلوله که با توپ قابل حمل، پرتاب می شود.
مانع سقوط: جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرّف نکند.
مدافعان: جمع مدافع، دفاع کنندگان
اوراق فروشی: مکانی که پاره های اتومبیل فروخته می شود.
مزار: قبر، گور، آرامگاه
حاشیه: کناره
بی شک: یقیناً، حتماً
بعثی: نیروهای ارتش عراق در زمان صدام
ناگوار: تلخ، ناخوشایند
مقابله: مبارزه کردن
ناکام: کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد.
تلفات: نابود شده ها، از دست دادن افراد
برچسب ها :
پایه ششمششم دبستانششم ابتداییدریا قُلیششمفارسی ششمفارسیمعنی و مفهوممعنی کلماتکلمات مهملغات مهمکلماتلغاتواژه ها