الَْمُعْجَم - واژه نامه
أَخَذَ: گرفت، برداشت
اِشْتَریٰ: خريد
اشِْتَیَتُ: خریدم
اشِْتَیَتَْ: خريدی « مذکّر »
اِشتََیتِ: خریدی « مؤنّث »
أَصدقائي: دوستانم « مذکّر »
أَکَلَ: خورد
ألَْف: هزار
أَمْ: يا
تُفّاح، تُفّاحة: سیب
ذَکَرَ: ياد کرد
ذَهَبَ: رفت
ذَهَبْتُ: رفتم
ذَهَبْتَ: رفتی « مذکّر »
ذَهَبْتِ: رفتی « مؤنّث »
رِسالَة: نامه
رَفَعَ: بالا بُرد، برداشت
سِْوال: شلوار
سوق: بازار
شُکْراً جَزيلاً: بسيار متشکّرم
صَدیقاتي: دوستانم «مونث »
عَباءَة: چادر
عَلَم: پرچم
غَسَلَ: شُست
فُسْتان: پيراهنِ زنانه
قرَأَ:َ خواند
قرََأتَ: خواندی « مذکّر »
قرََأتُ: خواندم
قَميص: پيراهن
کانَ، کانَتْ: بود
کَتَبَ: نوشت
لا فَرْقَ: فرقی نيست
كِ: َت، ِ تو « مؤنّث »
صَدیقَتُكِ: دوستت
لکِٰنْ: ولی
لِماذا: چرا، برای چه
مَلابِس: لباس ها
وَحْدَكَ: تو به تنهايی « مذکّر »
وَحْدَكِ: تو به تنهايی « مؤنّث »
برچسب ها :
پایه هفتمعربی هفتمهفتمگام به گام هفتمگام به گام عربی هفتماَلدَّرْسُ الْخامِسُدرس پنجمالَْمُعْجَمواژه نامه